بالا رفتن سن ازدواج در كشور میتواند در طولانی مدت به ضرر جامعه باشد، نخستین بازتاب آن بالا رفتن هرم سنی در كشور است، طبق آمارهای اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال در سال 90 نسبت به سال 84، گروه سنی كه بیشترین ازدواج در آن واقع شده، جهش پنج ساله ای دارد.
به گفته «علیاكبر محزون»، مدیركل آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال، با اشاره به وقوع 787 هزار و 818 ازدواج در سال 84، در این سال 5/49 درصد مردان در سن 20 تا 24 سالگی و 43 درصد زنان در سن 15 تا 19 سالگی ازدواج كردهاند. باید توجه داشت كه در سال 90 آمار مردانی كه در سن 20 تا 24 سالگی ازدواج كردهاند با 9/38 درصد همچنان در صدر است، اما در عین حال این آمار 11 درصد نسبت به هفت سال قبل از آن كاهش یافته و بخشی از آن به گروه سنی 25 تا 29 ساله انتقال یافته است.
هرم سنی جمعیت كشور هماكنون شكل متقارنی دارد و این بدان معناست كه هماكنون در هر گروه سنی، جمعیت زن و مرد تقریبا برابر است. او معتقد است: برابر آمار متوسط جهانی، به ازای هر 100 دختر، 104 پسر متولد میشود و این آمار در ایران هم به متوسط جهانی نزدیك است و به ازای هر 100 دختر، 105 پسر متولد میشود.
البته تعداد دختران و پسران در سن 25سالگی تقریبا برابر میگردد. با توجه به اینكه كشور در دوره گذار سنی جمعیت به سر میبرد، بیشترین جمعیت كشور در حال حاضر در گروه سنی 30 سال به بالا قرار دارد و به این ترتیب، جمعیت كشورمان كه پیش از این در گروه سنی جوانی قرار داشت، هماكنون وارد دوره میانسالی شده است.
باید توجه داشت كه در سالهای گذشته شمار مردانی كه در سن ازدواج قرار داشتند، كمتر از زنان بود، اما این آمار در سالهای 88 تا 90 به تعادل رسید و تقریبا جمعیت مردان و زنان در سن ازدواج برابر شد. در اصل با روند فعلی، شمار مردان در سن ازدواج تا سال 97، دو میلیون نفر بیشتر از زنان خواهد بود كه با ورود جمعیت كشور به میانسالی، با توجه به اختلاف پنج ساله سن زوج و زوجه كه در بسیاری از ازدواجها رعایت میشود
به مرور اختلاف آمار جمعیتی بین زنان و مردان پدیدار میشود و اگر روند فعلی ادامه پیدا كند، تا سال 97 تعداد مردان در سن ازدواج(20 تا 34 ساله) حدود دو میلیون نفر بیش از زنان در سن ازدواج(15 تا 29 ساله) خواهد شد. تغییر در برخی سیاستگذاریهای كلان میتواند از بروز عدم تعادل در هرم جمعیتی كشور و مشكلات بعدی آن جلوگیری كند.
باید توجه داشت یكی ازعلل افزایش خطر تجرد قطعی در زنان رعایت اختلاف سنی چهار تا پنج ساله در اغلب ازدواجها این چالش را تشدید میكند؛ این در حالی است كه با ترویج «همسن گزینی» در میان جوانان، آمار زنان و مردان در آستانه ازدواج به تعادل میرسد و پدیدههایی همچون پیشی گرفتن آمار مردان در آستانه ازدواج بر زنان، مهار میشود. همچنین افزایش سن ازدواج موجب افزایش خطر تجرد قطعی بهویژه در زنان میشود؛ به عنوان مثال اگر زنی تا سن 49 سالگی ازدواج نكند، مجرد قطعی محسوب میشود، چراكه پس از این سن، ازدواج او نقشی در افزایش جمعیت ندارد. طبق اعلام مركز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سن ازدواج برای پسران 29 و دختران 28 است.
این اعداد و ارقام هر چه كه باشد، از بالا بودن نامعقول سن تأهل خبر میدهد، سن ازدواج یكی از شاخصههای مهم برای ارزیابی میزان سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد یك جامعه محسوب میشود. در كشور ما كه هنجارهای دینی نزد عموم مردم از مطلوبیت خاصی برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعیتی را تشكیل میدهند، این ارزیابی در حوزه اخلاق اجتماعی و روحیه جمعی هم مطرح میشود و دامنه تاثیر سن ازدواج را به حوزههای رفتاری و فرهنگی هویتی نسل جوان میكشاند.
بررسی سن ازدواج جوانان ایرانی در چند دهه اخیر، روند صعودی را نشان میدهد در حالی كه سن ازدواج در سال 1354 حدود 25 سالگی بود، پس از چند دهه افزایش(جز سال 1365) در سالهای اخیر برای پسران به 28 و دختران به 24 رسیده است. البته آمارهای متفاوتی در اینباره ارایه میشود و طبق اعلام مركز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سن ازدواج برای پسران 29 و دختران 28 است.
این اعداد و ارقام هر چه كه باشد، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر میدهد كه بالطبع از جنبههای مختلف و به صورت پردامنه به آسیبزایی در جامعه عرفپسند و هنجارطلب ما میپردازد. بررسی دلایل افزایش سن ازدواج و عوارض ناشی از آنكه بهمراتب گسترده محسوب میشود و ارایه برخی راهكارهای احتمالی برای بهبود وضع، دراینباره با حسین فرش فروش روانشناس اجتماعی و مدرس دانشگاه به گفتوگو پرداختیم كه در ادامه میخوانید.
به نظر شما تشكیل زندگی مشترك یكی از اركان مهم زندگی اجتماعی است؟
بله. من گفته هایم را با آیه قرآن شروع میكنم كه به نوعی هم تحلیل شخصی و هم بر گرفته از قرآن مجید است كه در این آیه شریفه آمده است، «انا خلقناکم من ذكر و انثی» و به این معنی كه «خداوند انسان را از مرد و زن خلق كرده است»، تعبیر شخصی من این است كه خداوند وقتی حضرت آدم را آفرید یك نگاه به او كرد و دید این فرد به تنهایی آدم بشو و كامل نیست و به نسبت وقتی حوا را هم آفرید دید، این موجود هم به تنهایی كامل نیست و به این ترتیب آدم و حوا را در كنار هم آفرید خانواده را برای تشكیل زندگی و تكامل زندگی بشر قرار داد.
باید توجه داشت كه خداوند آزمایش و خطا نمیكند بلكه خداوند از روی حساب و كتاب انسان را به شكل دو جنس مونث و مذكر آفرید و آنها را در كنار هم قرار داد تا به این شكل خداوند انسان را كامل خلق كرد؛ پس باید توجه داشت كه تكامل انسان منوط به تشكیل زندگی مشترك است.
با توجه به مشكلات متفاوت اقتصادی، اجتماعی و افزایش آمار طلاق در جامعه به نظر شما تجرد در میان جوانان بهویژه دختران تبعاتی را در پی دارد؟
باید توجه داشت كه همه روانشناسان در پاسخ به این سوال شما میگویند كه مجرد ماندن مشكلاتی را برای افراد به دنبال دارد كه این مشكلات عبارتند از: تبعات پزشكی، روانی و اجتماعی، آن هم به این دلیل كه انسان خود به خود و به تنهایی كامل نیست.باید توجه داشت كه این باور در اكثر ادیان الهی هم آمده است و ما حتی در دین مسیحیت باید ببینیم كه به چه دلیل كشیشها و راهبههای آنها به سنت عیسی مسیح ازدواج نمیكنند و بنابر سنت حضرت مریم ازدواج نكردند، اما در فرقههای دیگر همچون پروتستان و ارتدوكس در بین زنان و مردان مذهبی شاهد ارزش قائل شدن به پیوند ازدواج هستیم.
در حال حاضر در جامعه شاهد افزایش تجرد قطعی دختران در كشور هستیم، در خصوص تبعات این پدیده اجتماعی توضیح دهید؟
در اصل 5 علت وجود دارد كه در جامعه ما دخترها ازدواج نمیكنند و مجرد میمانند، همزمان این 5 علت ممكن است ریشهدار باشد یا ممكن است یكی از علتها برای تجرد افراد دخیل باشد. به عنوان مثال من سالها پیش به بیماری دیسك كمر مبتلا شدم و به پزشكان مختلفی هم مراجعه كردم، پزشكان هم بر اساس تشخیصهای خود راهكارهای گوناگونی را ارایه دادند، یكی از پزشكان به من گفت شما كه به پزشكان مختلف مراجعه كردید كار خوبی انجام دادید
و درمان شما به مجموع راهكارهایی است كه پزشكان به شما پیشنهاد كردند؛ من در حال حاضر میخواهم همین را به شما بگویم، 5 علت و راهكار وجود دارد كه در ادامه خواهم گفت تا اینكه دخترها مجرد بمانند و ما نمیتوانیم بگوییم كه اگر فردی ازدواج نكرده دچار فلان بیماری روحی یا جسمی شده و چگونه میتوانید با این بیماری مبارزه كنید. اما بنابر آیات قرآن باید به افراد مجرد گفت كه شما انسان محترمی هستید، اما كامل نیستید.
آیا ازدواج به عنوان یك راهكار و تكامل برای افراد محسوب میشود؟
باید توجه داشت كه ازدواج بزرگترین و بهترین راهكاری است برای جلوگیری از مبتلا شدن دختران به بیماریهای جسمی و روانی، اما در اصل نباید به ازدواج به عنوان دارو نگاه كرد و خیلی وقتها میبینم كه خیلی از دخترها و پسرها برمبنای رفتارهایی كه دارند این است كه اگر دختر یا پسرها كم و كاستی در رفتار خود دارند، اگر ازدواج كنند اخلاقشان بهتر میشود.
این تفكر بسیار غلط است كه ما ازدواج را درمان عصیانها، مسائل و مشكلات جوانان بدانیم، ازدواج دارو نیست، اما برای دختری كه مجرد است، ازدواج كاملترین دارو است، اما در حال حاضر به عنوان یك معضل موجود در جامعه روبهرو هستیم، آن هم این است كه دخترها به علتهای گوناگون از جمله دلایل جسمانی (به این معنی كه نیازهای مادیشان را خودشان تامین میكنند) .
پسرهایی كه مجرد میمانند اینها اولا نیازهای جسمانی خودشان را بر آورده میكنند و به قول معروف دستشان به دهانشان میرسد و میتوانند خانهای مجزا تهیه كنند و زندگی مجردی داشته باشند. در اصل این افراد میتوانند خورد و خوراك و دیگر هزینههای خودشان را تامین كنند و این افراد به ازدواج فقط از بعد جنسی نگاه میكنند و ازدواج را فقط از بعد بر طرفسازی نیاز جنسی میدانند.
اما باید توجه داشت كه خیلی از دخترها و پسرها بر اساس فیزیولوژیك بدنشان، وراثت و اطلاعاتی كه در كرومزومهایشان وجود دارد، ممكن است تمایلات و نیازهای جنسی نداشته باشند، بالطبع وقتی كه به ازدواج به عنوان یك فرآیند جنسی توجه میشود و وقتی این نیاز را در خودشان نمیدانند و درصدد رفع این نیاز هم بر نمیآیند و با خود میگویند كه چرا باید خودمان را درگیر زندگی مشترك با هزار دردسر و قسط كنیم، پس ازدواج نمیكنند.
به این ترتیب سن ازدواج هم كه در جامعه بالا رفته پس شما حساب كنید كه وضع جامعه و جوانان چه خواهد شد؛ در اصل باید در نظر داشت كه از لحاظ روانشناسی و فیزیولوژیكی تمایلات یك دختر نوجوانی كه 5 سال است كه بالغ شده است با تمایل دختری كه 30 ساله است، كاملا متفاوت است و این به این معنا است
كه تمایلات این افراد متفاوت است و شور و حال این افراد هم بالطبع برای تشكیل زندگی مشترك متفاوت است، در ضمن جوانان باید بدانند نخستین اتفاقی كه با تاخیر ازدواج به وجود میآید بروز سرخوردگیهایی است كه در جوانان امروز وجود دارد و افراد میگویند كه من نیازی به ازدواج ندارم، دستم به دهانم میرسد و به چه دلیل باید ازدواج كنم!؟،
بنابراین تنها دلیلی كه دخترها ترجیح میدهند ازدواج نكنند كم بود كاهش یا عدم وجود تمایلات جنسی است. باید توجه داشت كه افرادی كه قوانین و طبیعت جامعه و عصر خود را نشناسد، بالطبع از لحاظ فكری ازدواج برایشان به مسئله ای غیر قابل هضم تبدیل خواهد شد و دیگر جوانان اقدام به ازدواج نمیكنند.
شناخت جامعه هم بر گزینش افراد تاثیر دارد؟
وقتی افراد به فكر ازدواج و تشكیل زندگی خانوادگی نباشند، این باور به وجود میآید كه تشكیل زندگی مشترك دردسری بیش نیست، پس به این ترتیب جوانان دیگر اقدام به ازدواج نمیكنند. بنابراین یكی دیگر از علتهای تجرد ماندن دختران ریشه در مسائل شناختی آنها دارد. به عنوان مثال شما دختری را در نظر بگیرید كه در خانوادهای شاهد دعوا و مشاجره پدر و مادر با هم بوده است، پس به این ترتیب این دختر تجربه خوب و مناسبی از ازدواج و زندگی مشترك ندارد و با این شناخت ازدواج را فقط یك دردسر میداند. بنابراین تجربهها خط مشی افراد را در زندگی مشخص میكند و میتواند در ازدواج موثر باشد.
چه عواملی بر شناخت افراد در جامعه تاثیر میگذارد؟
یكی دیگر از علل اینكه دخترها همچنان مجرد میمانند جو و شرایط اجتماعی است، باید توجه داشت كه جو اجتماعی برخلاف شرایطی است كه بر شناخت ما تاثیر میگذارد؛ به عنوان مثال در بعضی از گروههای دوستی دختران، اگر كسی به هر دلیلی نمیخواهد ازدواج كند، بالطبع دختران دیگر هم كوركورانه خود را عضو این گروه میدانند و از دوست خود كوركورانه تقلید میكنند، به عنوان مثال ما در كشور انجمن دختران مجرد داریم و هدف انجمن این است كه دختران همچنان مجرد بمانند.
همچنین باید گفت كه برای بعضی از افراد كه در خانواده شرایطشان آنقدر كه باید و شاید مطلوب نیست، این افراد بالطبع ترجیح میدهند به عضویت گروههای دختران مجرد بپیوندند، باید توجه داشت كه در جامعه گروههایی كه زندگی مجردی را تایید میكنند در مقایسه با گروههایی كه زندگی متاهلی را میپسندند، بسیار بیشتر است.
برای مثال من مراجعهكننده گانی را دارم كه میگویند نمیتوانند كارهایی را كه در دوره مجردی انجام میدادند را در زندگی مشترك ادامه دهند و این افراد علاقهمند هستند كه همچنان فعالیتهایی را كه در آن دوره انجام میدادند را ادامه دهند، باید توجه داشت كه این بینش نه تنها درست نیست بلكه اشتباه است؛ به عنوان مثال من مراجعهكننده ای دارم كه در دوره عقد با هم بر سر این موضوع كه آقای داماد شرط كرده هرشب از ساعت 9 تا10 باید قلیان بكشد، حالا این خانم گفته كه دیگر قلیان نكشد
این به این معنی است كه فرد در دوران تاهل هم همچنان بر رفتارهای مجردی خود پافشاری میكند كه این امكان وجود ندارد. باید توجه داشت كه این رفتار گواه این حقیقت است كه بعضی از جوانان همچنان مجرد میمانند این است كه در دوران مجردی به آنها خوش میگذرد، حالا چه با اجازه خانواده یا بدون اجازه خانواده است. متاسفانه بیشتر دخترانی كه مشكلات روانی برای آنها پیش میآید به این دلیل است كه میگویند از فلان رابطه من مادرم با خبر است، آیا اینكه یكی از نزدیكان و افراد خانواده از رابطه آنها با خبر باشد دلیل بر این است كه كار آنها درست است؟!!.
در ضمن یكی دیگر از علل تجردهای دایمی در دختران را میتوان از علل اجتماعی برشمرد. باید توجه داشت كه علل عاطفی هم میتواند به عنوان تجرد در دختران محسوب شود، برای مثال در جامعه افراد بسیاری به این سخن معتقد هستند كه عشق اول همان عشق آخر است و بسیاری از دختران كه به بلوغ عقلی نرسیدهاند از طریق بلوغ عاطفی میخواهند به بلوغ كامل برسند، غافل از اینكه رسیدگی به بلوغ عاطفی بالطبع بلوغ عاطفی را به تاخیر میاندازد و آن هم به این دلیل كه این افراد به جنس مخالف علاقهمند میشوند و به این شكل دختران به طرف مقابلشان علاقهمند میشوند
و اسم این رابطه را عشق میگذارند، حالا در اغلب روابط افراد همسطح همدیگر نیستند و به قول قدیمیها هم كفو همدیگر نیستند یا در خیلی مواقع طرف مقابل مكار و حیلهگر است و فرد را با هزار وعده وعید میگذارد و میرود و انواع و اقسام دلیلهای دیگر را میآورد؛ به این ترتیب فرد میگوید كه جنس مخالف مناسب نیست، در روانشناسی به این طرز تفكر تعمیم فكری میگویند، در اصل باید به این افراد گفت كه با یك گل بهار نمیشود، اگرروابطتان با طرف مقابل به هر دلیلی به سرانجام نرسید
این دلیل نمیشود كه فكر كنید تمام انسانهای كره زمین خدای ناكرده بد و بیمعرفت هستند؛ به عنوان مثال خیلی از داروهایی كه علم پزشكی ثابت كرده فلان دارو برای درمان فلان بیماری مناسب است، اما هنوز هم كه هنوزه خیلی از بیماران با آن دارو درمان نمیشوند و ما نباید از یك طرز تفكر تعمیم فكری دهیم. باید به دختر خانمها گفت كه اگر در یك رابطه عشقی به سرانجام نرسید، به این معنا نیست كه جنس مخالف قابل اعتماد نیست. باید توجه داشت كه اعتماد كردن و تكیه كردن به همدیگر یكی ازاصول بنیادی برای تشكیل یك زندگی مشترك است.
آیا تشكیل زندگی مشترك در افراد به اعتقادات دینی آنها وابسته است؟
ریشه پنجم از دلایل عدم ازدواج دختران با اشاره به آیه قرآن ریشه معنویت انسان است یعنی جوانانی كه تن به ازدواج نمیدهند به این دلیل است كه ایمانشان سست است و هیچ دلیلی به غیر از ایمان سست ندارد حالا افراد میخواهند به هر دین باشند به عنوان مثال یك دین یا آیینی كه پیامبران الهی داشته باشد یا در آیینهای غیر الهی همچون بودا و زرتشت هم به ازدواج بسیار اهمیت داده شده است. از لحاظ دینی میتوان به جرات گفت كه كسانی كه ازدواج نمیكنند ایمانشان سست است.
درباره فواید ازدواج بگویید؟
باید توجه داشت كه مقوله ازدواج در خود راهحلها و درمانهایی را دارد كه عبارتند از: درمان جسمانی كه منوط به برآوردن نیازهای جسمانی است به مراتب از تشكیل خانواده و مسائل جنسی بیشتر است. باید توجه داشت كه با ازدواج بیماریهای گوناگونی در افراد كاهش مییابد آن هم به این دلیل كه با ازدواج و برقراری روابط جنسی هورمونها ترشح میكند و به این ترتیب كاركرد بدن سالم خواهد شد. باید جوانان بدانند كه عشق یك كلمه مقدس، اما عشق یك طرفه با خود فقط دردسر به همراه دارد و عشق اول هیجانهای افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و هیچ وقت نباید عواطف و علایقشان را ارزان بفروشند.
منبع: روزنامه ملت ما
نظر شما